پیشنهاد سردبیر

+ آرشیو

تاریخ

۱۶ / آذر / ۱۴۰۰

بازدید

۱۰۰۶

پترارک، شاعر و محقق ایتالیایی قرن چهاردهم، به طور مشهور از دوره زمانی بین سقوط امپراتوری روم (حدود 476) و زمان خود (حدود 1330) به عنوان قرون تاریک یاد می کند.

پترارک معتقد بود که دوران تاریکی دوره تاریکی فکری به دلیل از دست دادن یادگیری کلاسیک است که او آن را نور می‌دید. مورخان بعدی به این ایده پرداختند و در نهایت اصطلاح قرون تاریک به قرون وسطی تبدیل شد. به طور کلی، قرون وسطی دوره زمانی در اروپا بین پایان دوران باستان در قرن پنجم و رنسانس، یا تولد دوباره آموزش کلاسیک، در قرن پانزدهم و قرن شانزدهم است.

هنر در قرون وسطا

پنجره رز گذر شمالی، ج. 1235، کلیسای جامع شارتر، فرانسه
 

بالاخره خیلی تاریک نیست

توصیف قرون وسطی به عنوان دوره‌ای از تاریکی که بین دو دوره بزرگ‌تر و از نظر فکری مهم‌تر در تاریخ سقوط می‌کند، گمراه‌کننده است. قرون وسطی دوران جاهلیت و عقب ماندگی نبود، بلکه دوره ای بود که طی آن مسیحیت در اروپا شکوفا شد. مسیحیت و به‌ویژه کاتولیک در غرب لاتین، دیدگاه‌های جدیدی از زندگی و جهان را به همراه آورد که سنت‌ها و آموخته‌های دنیای باستان را رد می‌کرد.

در طول این زمان، امپراتوری روم به آرامی به بسیاری از نهادهای سیاسی کوچکتر تقسیم شد. مرزهای جغرافیایی کشورهای اروپایی امروزی در قرون وسطی ایجاد شده است. این دوره ای بود که منادی شکل گیری و ظهور دانشگاه ها، استقرار حکومت قانون، دوره های متعدد اصلاحات کلیسایی و تولد صنعت گردشگری بود. بسیاری از آثار ادبیات قرون وسطایی، مانند داستان های کانتربری، کمدی الهی، و آواز رولان، امروزه به طور گسترده خوانده و مطالعه می شوند.

هنرهای تجسمی در قرون وسطی رونق گرفت که ارزش های زیبایی شناختی خود را ایجاد کرد. ثروتمندترین و با نفوذترین اعضای جامعه ، کلیساها، مجسمه سازی، نقاشی، منسوجات، نسخه های خطی، جواهرات و اقلام آیینی را به هنرمندان سفارش دادند. بسیاری از این هیئت ها ماهیت مذهبی داشتند، اما هنرمندان قرون وسطایی نیز هنر سکولار تولید می کردند. تعداد کمی از هنرمندان باقی مانده اند و اسناد کمتری معاملات تجاری آنها را ثبت می کند، اما آنها میراث چشمگیری از هنر و فرهنگ را از خود به جای گذاشتند.

بیزانس

هنر در قرون وسطا

در غرب قرون وسطی، امپراتوری روم تکه تکه شد، اما در شرق بیزانس، یک نهاد سیاسی قوی و متمرکز باقی ماند. امپراتوران بیزانس از قسطنطنیه حکومت می کردند که آن را روم جدید می دانستند. قسطنطنیه ایاصوفیه، یکی از بزرگترین کلیساهای جهان را در خود جای داده بود و مرکز اصلی تولیدات هنری بود.

هنر در قرون وسطا

ایاصوفیه، استانبول، 532-37 (معماران: ایزیدور میلتوس و آنتمیوس ترالس)

امپراتوری بیزانس دو دوره شمایل شکنی (730-787 و 814-842) را تجربه کرد، زمانی که تصاویر و تصویرسازی با مشکل مواجه بود. شمایل‌بازی میراث مشهودی بر هنر بیزانسی به جای گذاشت زیرا محدودیت‌هایی را در مورد اینکه هنرمندان می‌توانستند بازنمایی کنند و چگونه آن موضوعات را می‌توانستند، ایجاد کرد. هنر بیزانسی به سه دوره تقسیم می شود. هنر اولیه بیزانس یا مسیحیت اولیه با اولین آثار هنری مسیحی موجود آغاز می شود.

هنر بیزانسی میانه در پایان Iconoclasm افزایش می یابد و تا غارت قسطنطنیه توسط صلیبی های لاتین در 1204 گسترش می یابد. هنر اواخر بیزانس بین غارت قسطنطنیه و سقوط قسطنطنیه ساخته شد.

هنر و معماری قرون وسطی

هنر در قرون وسطا

Ravenna، S Apollinare Nuovo، موزاییکی که خیانت مسیح را نشان می دهد.

هزار سال به علاوه بین تقسیم امپراتوری روم به امپراتوری های شرقی و غربی در حدود قرن چهارم میلادی و آغاز رنسانس در اروپا به عنوان دوره قرون وسطی شناخته می شود. این دوره شامل سبک‌ها و دوره‌های هنری بسیاری از جمله مسیحیت اولیه و بیزانس، آنگلوساکسون و وایکینگ، جزیره‌ای، کارولینگ، اوتونی، رومنسکی و گوتیک است. در طول دوره قرون وسطی، هنرهای مختلف سکولار توسط کلیسای مسیحی و هنرهای مقدس مرتبط با آن متحد شدند.

این دوره هنری جذاب شامل تزئینات نقاشی شده از دخمه ها در رم، بناهای تاریخی بزرگ بیزانسی مانند ایاصوفیه در قسطنطنیه، موزاییک های مشهور در راونا، دست نوشته های تذهیب شده و فلزکاری هنر جزیره ای ایرلند و بریتانیا مانند اناجیل لیندیسفارن و کتاب کلز همچنین شامل عاج‌ها، نسخه‌های خطی و پروژه‌های ساختمانی سلسله‌های کارولینژ و اوتونی است که بناهایی مانند کلیسای کوچک پالاتین شارلمانی در آخن را ایجاد کردند. از دیگر آثار برجسته این دوره می توان به معماری رومی اشاره کرد، مانند کلیسای جامع در سانتیاگو د کامپوستلا در اسپانیا، و کلیساهای بزرگ گوتیک در آمیان، ریمز و نوتردام در پاریس با مجسمه های نما، شیشه های رنگی، محراب ها و گنجینه های مینا.

تکیه ها و جلیقه های گلدوزی شده. فرهنگ بصری پیچیده رسانه های متعددی را در بر می گرفت - معماری، مجسمه سازی، نقاشی، منسوجات، زیارتگاه ها و عاج.

 آثار دوره قرون وسطی حوزه مطالعاتی غنی برای محققان علاقه مند به موضوعات مختلف میان رشته ای مانند تاریخ اقتصادی، مطالعات سیاسی و مذهبی و وضعیت زنان در جامعه قرون وسطی باقی مانده است.

هنر بیزانس در مقابل هنر قرون وسطی غربی

رابطه هنر بیزانس با اروپای غربی از اواسط قرن نوزدهم موضوع تحقیقات علمی بوده است. بورسیه اولیه که توسط اروپاییان غربی که به شرق نگاه می کنند نوشته شده است، دارای چندین ویژگی مشترک است. هنر بیزانسی قدیمی، متفاوت یا خارجی و در نتیجه ابتدایی است. از آنجایی که تصور می‌شود هنر بیزانسی تغییرناپذیر است، می‌تواند شواهد مهمی در مورد خاستگاه هنر مسیحی ارائه دهد.

در انگلستان، طرح‌های تاریخ هنر مسیحی لرد لیندزی در سال 1847 نیز در توجه خود به هنر بیزانسی نوآورانه بود و ارزیابی آن نیز مشابه بود. از نظر لیندسی، بیزانس در ابتدا از پیشتازی در امور هنری برخوردار بود و از میراث باستانی محافظت می کرد «مثل ذخایری گرانبها، تا زمانی که نژاد رومانو-توتونی، وارثان از پیش تعیین شده تمدن باستان، باید به مردانگی رشد کنند و آماده باشند تا آنها را از شر خود رهایی بخشد. اروین پانوفسکی سال‌ها بعد و از موضع فلسفی متفاوتی نوشت که «هنر بیزانسی [...] توانست با وجود همه‌ی بی‌سازمانی کل، اجزای منفرد فضای چشم‌انداز عتیقه را حفظ کند، و بنابراین از قضا، آنچه هنر بیزانس را در اواخر قرن نوزدهم از این وضعیت خدمتکارانه بازگرداند، بدوی بودن آن بود، اعتقادی هم‌زمان به خلوص اشکال آن و این احساس که به هنر مدرن شباهت دارد.

بنابراین، بیزانس به جد نوع دیگری از هنر غربی، که اکنون پسا امپرسیونیسم است، تبدیل شد و هنر قرون وسطایی مورد علاقه آوانگارد مدرنیست از گوستاو کلیمت و راجر فرای تا هانری ماتیس بود.

از آنجا که نمونه‌های عناصر هنری غربی که در بیزانس به کار گرفته شده‌اند از نظر تعداد نسبتاً کم هستند، می‌توان به راحتی آنها را برشمرد. برخی فنی هستند، مانند استفاده از تکنیک های میناکاری که ممکن است در غرب سرچشمه گرفته باشد.

 برخی دیگر به نوآوری های مفید در ارتباطات مربوط می شوند.

در اروپای غربی وضعیت برعکس حاکم بود. در آنجا مصالح و فنون هنر بیزانسی، میناکاری، عاج، نقاشی‌های دیواری و موزاییک، از دیرباز معتبر تلقی می‌شدند، به طوری که نقره بیزانسی در تدفین‌های انگلستان یافت می‌شود. ، راهب مونته کاسینو برای صنعتگران به قسطنطنیه فرستاده شد،  یک اسقف اوتونی سه‌گانه عاج بیزانسی را به شیوه‌ای حساس و مناسب از نظر نمادنگاری مجدداً استفاده کرد،

یک هنرمند بیزانسی مأمور شد گروهی از آخرین قضاوت را بر روی ورودی اصلی کلیسای جامع جنوا نقاشی کند و کل آتلیه‌های بیزانس موزاییک‌های مذهبی را در ونیز، فلورانس و سیسیل تولید می‌کردند.

 علاوه بر این، شمایل‌نگاری توسعه‌یافته قدرت بیزانس توسط پادشاهانی که قصد برقراری حکومت متمرکز مشابهی از آلمان کارولینگ و اوتونی و نورمن سیسیل را داشتند مورد قدردانی و تخصیص قرار گرفتند. پاریس سنت لوئیس اما در نهایت، بیزانس به عنوان منبع اشیاء مقدس، عمدتاً بقایایی، مانند مواردی که به ساختن کلیسای سنت چپل (Saint Chapelle) منجر شد، و همچنین تصاویر مقدسی که زندگی آنها در غرب را ردیابی کرده است، بسیار مهم بود.

 در اروپای غربی تصاویر و یادگارها وجودی منزوی نداشتند، بلکه در مجموعه های هنری و آیین های اجتماعی مهم برای صاحبان جدیدشان گنجانده شدند.

در دوران رنسانس، الگوهای جمع‌آوری به دست‌نوشته‌های نویسندگان کلاسیک و اشیاء هنری که خصلت عتیقه داشتند، تغییر یافت، اما بار دیگر، بیزانس منبعی برای مواد خام بصری بود که اروپایی‌های غربی برای خودآرایی‌شان استفاده می‌کردند.

به همین دلیل، گردآورندگان دوره رنسانس نسخه‌های خطی یونانی، نسخه‌های خطی خود را با جلوه‌ها و علائم مالکیت تزئین می‌کردند، صحافی‌های غنی و تزئینی به آن‌ها می‌دادند و بهترین کتاب‌ها را در کتابخانه‌ها و کابینت‌های مخصوص نگهداری می‌کردند. برای مثال، دو نسخه خطی یونانی که زمانی متعلق به یکی از اعضای زن خانواده Palaeologan بود، به پاپ اینوسنت هشتم داده شد. صفحات اضافی با نشان‌های نورانی اهدایی را نشان می‌داد، و چون کتاب‌ها اهمیت ویژه‌ای داشتند، به نسخه‌های خطی یونانی دیگر ملحق نشدند، بلکه در یک محفظه جداگانه در کتابخانه واتیکان قرار گرفتند.

نویسندگان کلاسیک یونانی از علاقه بیشتری برخوردار بودند. هدف تاریخی رنسانس باعث شد هنرمندان و حامیان به دنبال راه هایی برای تزئین متون یونانی دوره رنسانس باشند که مدل های بصری مستقیم برای آنها وجود نداشت.

یک مورد به خصوص جذاب، اولین افتتاحیه نسخه مجلل ایلیاد به زبان یونانی و لاتین است که در رم برای کاردینال فرانچسکو گونزاگا در سال 1477 نوشته شد. لاتین آثار باستانی روم باستان را تداعی می کند. یونانیان آنچه را که در روم رنسانس در مورد یونان باستان شناخته شده بود کپی می کند - یعنی نسخه های خطی یونانی تاریخ بیزانس. نقوش تزیینی در قاب بر اساس تزیینات بیزانسی میانه است که در نسخه‌های خطی موجود در کتابخانه واتیکان دیده می‌شود.

روشنگر رنسانس، بیزانس را با زیور آلات یونان باستان اشتباه می گرفت، همانطور که کاتبان دوره رنسانس از خط های کارولینگی کپی می کردند، زیرا فکر می کردند که باستانی هستند. چنین اقدامات تاریخ گرایی قرون وسطایی نیست و کاملاً مستلزم آن است که رنسانس نامیده شود. با این وجود، قدردانی غربی ها از هنر بیزانس تقریباً یکسان بود. هنر بیزانس هنوز هم ارزش داشت و در خلاقیت های جدید غربی گنجانده شده بود.

اگر غرب این علاقه همیشگی به هنر بیزانس را حفظ کرد، چرا بیزانس متقابل نکرد؟ هم غرب و هم شرق ابزار و امکان ورود هنر و هنرمندان یکدیگر را داشتند، اما فقط غرب می خواست این کار را انجام دهد. بیزانس از نظر لغوی و مفهومی جایی برای اشیا و شمایل نگاری های غرب نداشت. از آنجا که دومی، مانند همه فاتحان یا بازماندگان، تاریخ را نوشته است، راه حل های آن مورد پسند و هنجاری تعریف شده است، اما هیچ دلیل ذاتی وجود ندارد که یکسان سازی فرهنگی برتر از یکپارچگی فرهنگی باشد.

هسته اصلی این مسائل، ماهیت هنر دینی در دو فرهنگی است که اکنون به آن می پردازم.

اشتراک گذاری
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب مرتبط

دیدگاه ها

شما هم می توانید دیدگاه یا پیشنهاد خود را برای ما ارسال کنید